تاوان ِ معصومیت
نه سکوتی همیشگی
تأملی گاهی!!
پن1:خدا را شکر با این کمر همتی که زمین و زمان برای نابودیم بستهبودن، بالاخره شب شد و من هنوز نفس میکشم!
پن2: عزیزم! به نظرت " من با تو ازواج کردم یا با تلفن!!؟"
+ نوشته شده در پانزدهم آذر ۱۳۸۷ ساعت توسط نازنین محمودی
|