166

http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/462.jpg

ترک می‌خورم
می‌میرم،
جان می‌گیرم
در هیبت ِ تمامی ِ‌ زندگان!

پ‌ن1: نقدهایت را دوست می‌دارم؛ همتای ِ ستایش‌ها!
پ‌ن2: دغدغه این روزهایم خداست!

165


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/459.jpg  

حباب می‌شوم
به‌هوای ِ خیال!

پ‌ن1: می‌اندیشم؛ "اگر همه‌مان را قتل‌عام کنید، شاید آسوده شوید!!"
پ‌ن2: مرگ! چادرت را چه استوار، بر سر ِ وطن کشیده‌ای!

164


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/455.jpg  

آغوش‌ات
امن ِ من؛
فراسوی حضور!

پ‌ن1: گاهی باید تنها ذکر گفت!
پ‌ن2: می‌توانید کتاب‌ام را، با عنوان ِ
" دلم گواهی باران می دهد، به ابرها نگویید!"
انتشارات: " آوای کلار"
از فروشگاه‌های زیر تهیه فرمایید:
1- فروشگاه بیدگل- مقابل دانشگاه‌تهران- بین فخررازی و 12 فروردین- کنار پاساژ فروزنده- تلفن:66463545
2- فروشگاه علمی‌و فرهنگی- مقابل دانشگاه‌تهران- تلفن: 6646188-66400786
3- خانه‌شاعران ایران- مقابل دانشگاه‌تهران- بین فخررازی و 12 فروردین- پاساژ فروزنده- طبقه زیر هم‌کف- تلفن: 66970131

163


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/458.jpg  

من شاعر ِ التهاب،
شاعر ِ برهنگی ِ آغوش‌
لبخند بزن بیتابی ِ‌شعرهایم را!

پ‌ن1: تو را در پس خود خواهم یافت؛ خدای ِ من!
پ‌ن2: کاش راز حکمت‌ات را می‌دانستم!

162


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/451.jpg  

رنگ می‌خواهم
نه بر صورت
که بر فردا!

پ‌ن1: دیروز هم گذشت! از فردا چه؟
پ‌ن2: این حباب‌های ذهنی گویی تمامی ندارند!

161


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/450.jpg  

من میان تمامی لحظه‌ها
به هوای زن‌بودن
لبخند زدم به دستان ِ هر جایی‌ات
و تو لبخند زدی
به برجستگی ِ تمامی ِ سینه‌هایی که
از برای آنی
نه شاید تو را بس!
اشتباه نه از من
که گویی
باکرگی ِ دستان‌ام
سجده برد بر عشق؛
و اشتباه نه از تو
که گویی
شهوت را به هوای عشق
بر روح‌ات دمیده‌اند!
من از میان ِ تمامی ِ مکث‌هایت
انزجار ِ انسانی را نظاره کردم
که محبوس ایستاده است
میان ِ خود ِ بی من‌اش!
هیچ آینه‌ای قسم یاد نمی‌کند بر سادگی ِ نگاه‌ات
و هیچ دریایی تیرگی نمی‌شوید
از سکوت‌ات!
و من هنوز
لبخند می‌زنم به دستان ِ هر جایی‌ات
نه به هوای زن بودن
که به هوای حقارت ِ رؤیاهایت!

پ‌ن1: دست‌شان درد نکند با این تعطیلاتِ اجباری!!
پ‌ن2: گوش‌هایمان دراز است که ما را همان که هستند می‌پندارند!؟

160


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/346.jpg  

بی‌تابی‌ام نه گرما
نه بی‌رنگی
که گویی رد ِ حضورت کم‌رنگ!

پ‌ن1: " خداجان! می‌شه یه‌کم دست بجنبونی توی براوردن ِ حاجت‌هام؟!"
پ‌ن2: مادربزرگ! دومین سالگرد ِماندگاری‌ات مبارک!

159


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/345.jpg  

نقاب بگذارم
باز همان بی‌نقاب!

پ‌ن1:  کاش وجدانشان هنوز زنده بود!
پ‌ن2: آستانهء تحمل‌ام سیر ِ نزولی دارد! کاش منفی نشود!
پ‌ن3: دستان‌ات را بی‌تاب‌ام!

158


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/449.jpg  

پس ماندگی ِ ذهن
کراهت ِ اندیشه،
دو روی سکه!

پ‌ن1: کاش ابتدای ِ انتهایش آشکار بود!
پ‌ن2: " خدا را شکر، حداقل فهمیدیم یک عمر با چه کسانی هم‌کاسه بودیم!"
پ‌ن3: این‌روزها، با خود ِ بی من‌ات، چگونه سر می‌کنی؟

157


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/348.jpg  

سکوت باید کرد؛
نه ترس،
به احترام ِ تن‌های ِ بی‌جان!

پ‌ن: " ... !!"

156


http://www.toranj.de/tel28/wp-content/uploads/2010/10/347.jpg  

گیرم
کور
کر
و لالِ‌مان کردید؛
با رؤیاهامان چه می‌کنید؟

پ‌ن1: خواهرک‌ام! آسوده پرواز کن،
تمام‌ ِ دخترکان ِ این خاک، می‌خواهند "ندا" نامیده‌شوند!
پ‌ن2: "می‌شه تویی که دل‌ات به‌هوای ِ اون مردکی که اون خانوم روش ا.فتا.ده بود و چار تا لگد بهش زدن و تلویزیون هی نشون داد، سوخت؛
خ.ف.ه ‌شی!؟"
پ‌ن3: این‌روزها عجیب فیلم ِ ماتریکس برایم تکرار می‌شود! واقعیت نه آنچه بود؛ نه آنچه هست!!