سکوت باید کرد؛ نه ترس، به احترام ِ تنهای ِ بیجان!
پن: " ... !!"
+ نوشته شده در سوم تیر ۱۳۸۸ ساعت توسط نازنین محمودی
|
مکرر دیروز میآید امروز میآید فردا میآید و من میان پایان و آغاز دستانام را مینگرم لحظهها را مرور میکنم گویی هنوز حرفی میان دستان و نگاهم برای تولد تقلا میکند. يا ميان سكوتهای تو! دلام لمس رؤیا میخواهد!