پن1: روزگار!؟ میشه خفه بشی و دهن کجی نکنی؟ پن2: شاید عکس بیربط باشد؛ اما تنها شاید!!
+ نوشته شده در دوم اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت توسط نازنین محمودی
|
مکرر دیروز میآید امروز میآید فردا میآید و من میان پایان و آغاز دستانام را مینگرم لحظهها را مرور میکنم گویی هنوز حرفی میان دستان و نگاهم برای تولد تقلا میکند. يا ميان سكوتهای تو! دلام لمس رؤیا میخواهد!